پس چرا رهبری کاری نمیکند?!
بیاییم این موضوع مهم [دخالت مستقیم رهبری] را که بسیار هم شایع شده است و در هر کجا که خرابکاری عمدی و سهوی صورت میپذیرد نیز میگویند: «پس چرا رهبری کاری نمیکند»، به دور از جوّسازیهای مخالفین و موافقین برجام یا …، بررسی کنیم.
وظیفه و مسئولیت “ولیّ فقیه”:
وظیفه و کار “ولایت فقیه”، همان “رهبری” جامعه است و نه کار اجرایی. کار “رهبری” نیز با آگاهی بخشی – رصد و تبیین اهداف دوست و دشمن – تبیین راه خیر و صلاح [سیاستهای کلی نظام] – تذکر عواقب مثبت و منفی … و خلاصه ترسیم و بیان راهکاها، محقق میگردد؛ اما اجرا با مردم است که در سطوح، طبقات و جایگاههای متفاوتی قرار گرفتهاند.
پس قرار نیست که “ولیّ فقیه”، به جای دولت، به جای مجلس، به جای شورای امنیت، به جای دستگاههای گوناگون و مسئولین و مدیران آنها کار اجرایی کند. قرار نیست ساختار تشکیلاتی نظام، منحل و منهدم گردد و رهبری یک تنه کار اجرایی کند.
شناخت مقولهی رهبری و هدایت:
*- خدا – خداوند متعال، حقایق، واقعیتها، عواقب و راهکارها را در نظام تکوین (خلقت) و نظام تشریع (بایدها و نبایدها) نشان میدهد، اما اطاعت، تبعیت و عمل را به بندگان واگذار مینماید، خواه بپذیرند به سعادت و فلاح دنیا و آخرت برسند، و خواه نپذیرند و در دنیا و آخرت، گرفتار و معذب گردند.
«إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا» (الإنسان، ۳)
ترجمه: ما راه را بدو (انسان) نمودیم یا سپاسگزار خواهد بود و یا ناسپاسگزار.
*- پیامبر – پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نیز از جانب حق تعالی، هیچ وظیفهای به جز “بشارت و انذار” ندارد [وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا – و ما تو را جز مژدهدهنده و بیمرسان (که وظیفه نبوت است) نفرستادیم / الفرقان، ۵۶] – و هیچ تکلیفی به جز ابلاغ [روشنگری و رساندن آگاهی به اذهان عمومی و بیان بایدها و نبایدها] ندارد؛ اما عمل بر عهدهی مخاطبین و دریافت کنندگان “ابلاغ”، یعنی همان مردم میباشد.
«مَّا عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاَغُ وَاللّهُ یَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَکْتُمُونَ» (المائده، ۹۹)
ترجمه: پیامبر جز ابلاغ (رساندن پیام)، هیچ تعهدى ندارد، و خدا آنچه را عیان کنید یا نهان کنید مىداند.
*- امام – وظیفه و تکلیف “امام”، رهبری جامعه است، منتهی تحقق این رهبری، مستلزم تبعیت و پیروی جامعه میباشد. مردم باید به سوی امام رفته و در تبعیت از او حرکت کنند، نه این که امام دنبال آنها برود و یا به جای آنها حرکت کند.
حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله، در وصیّت خود به امیرالمؤمنین علیه السلام، به عنوان شخصی که مقام و وظایف امامت، از جانب خداوند متعال بدو سپرده شده است، فرمود:
«فَاِنَّما مَثَلُکَ فِی الأُمَّهِ مَثَلُ الکَعْبَهِ نَصَبَهااللّه ُ عَلَما وَاِنَّما تُؤْتِی مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیق وَنَأی سَحِیقٍ وَلا تَأتی وَاِنَّما اَنْتَ عَلَمُ الْهُدی وَنُورُالدِّینِ وَهُوَ نُورُاللّه ِ…» (بحارالانوار، ج۲۳، ص۴۸۳)
ترجمه: « پس به درستی که مَثَل تو در میان امت، مَثَل کعبه است که خداوند به عنوان عَلَم و پرچم، آن را نصب کرد و معین نمود و از هر درّه عمیق و ناحیه دور دستی به سوی او می شتابند و او به سوی آنها نمیرود؛ و تو (ای علی!) پرچم هدایتی و نور و روشنایی دینی و آن نور خدا است…»
پس امام امت، در نقطهای میایستد و اعلام مواضع میکند، اما تبعیت با مردم است.
از نگاه سیاسی:
مقام معظم ولیّ فقیه، نه فقط از پایان انتخابات و آغاز مذاکرات، بلکه از سالها پیش، اهداف امریکا از هر گونه مذاکرهای را به مسئولین و مردم، بیان و گوشزد نمودند. از هیچ بشارت و انذاری فروگذار ننمودند و شرط ابلاغ را نیز به انجام رساندند.
نکتهای در مواضع حین مذاکرات، متن برجام و نیز اهداف و عواقب آن وجود ندارد که مقام معظم رهبری، آن را برای مسئولین و مردم تبیین نکرده باشند و عواقبش را متذکر نشده باشند.
- – از همان قبل از مذاکرات، این جوّ (حتی در زمان حضرت امام خمینی رحمه الله علیه) راه افتاد که امریکا قصد صلح و مذاکره با ما را دارد، منتهی امام یا مقام معظم رهبری نمیگذارند این اتفاق بیافتد.
- – در همیشهی تاریخ جمهوری اسلامی ایران، به رغم دشمنیها، جنگها، ترورها، تحریمها و فتنههای امریکایی، این جوّ جریان داشت که “نجات و رشد کشور، منوط به مذاکره و صلح با امریکاست”! این سخن جدیدی نیست، به نظرات برخی در زمان حیات امام و نیز پس از آغاز زعامت مقام معظم رهبری ایشان توجه کنید (دکتر جواد لاریجانی، همان ابتدا این بحث را به صورت تحلیلی مطرح کرده بود؛ هجمهای علیه او شد، تا این که مقام معظم رهبری فرمودند (مضمون): این هجمه لازم نیست، نظر است، نهایتش این است که ما قبول نداریم.
- – در کوران انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم، جوّ گستردهای علیه دستآوردهای انرژی هستهای به راه افتاد، تا آنجا که پیشرفت کشور در این صنعت را مانع از چرخیدن چرخ اقتصاد کشور خواندند!
- – پس از پایان انتخابات، اولین کار دولت منتخب، باز کردن باب مذاکره و بستن راه رشد و پیشرفت در صنعت انرژی هستهای بود (و هم چنان ادامه دارد).
- – و … بالاخره کوران مذاکرات و معاهده یا تفاهمنامهای تحت عنوان «برجام»!
مقام معظم رهبری، در تمامی این مراحل، تمامی اهداف دشمن، فتنهها، توطئهها، خطرها و عواقب را به مقامات و مردم گوشزد نمودند. کاملاً تحلیل و تبیین نمودند، رسماً اعلام مواضع نمودند. اما تبعیت و اجرا با مردم، دولت و مجلس منتخب آنهاست.
بصیرت رهبری:
*- منتهی بصیرت مقام معظم رهبری، به مراتب فوق العادهتر از آن است که دشمنان داخلی و خارجی تصور و محاسبه میکنند.
تردیدی نیست (همان گونه که مقام معظم رهبری بارها متذکر شدند)، هدف اصلی امریکا و صهیونیسم بینالملل، صرفاً فناوریهای انرژی هستهای، بازدارندگی ایران از ساخت بمب اتمی، کم کردن درصد غنیسازی یا تعداد سانتریفوژها نبوده و نیست؛ بلکه اهداف دیگری دارند و در رأس آن ایجاد تغییر و تحول در اصل نظام میباشد که آن نیز مستلزم «هدف گرفتن ولایت فقیه» است.
از این رو، تلاش بسیاری شد تا به بهانهی “انرژی هسته و مذاکرات ۱+۵″، اذهان عمومی مردم را در مقابل رهبری قرار دهند.
این طور القا کنند که ما با امریکا به تفاهم کامل رسیدهایم، و همه مشکلات کشور با اجرای این توافق مرتفع میگردد. حتی برخی از مسئولین، بدون هیچ حیا و خجالتی، هر گاه بحث از رکود اقتصادی، تورم، کاهش اشتغال، و حتی کاهش سطح آب و … به میان آمد، گفتند: بعد از اجرای توافق برجام، مرتفع میگردد.
- – زمانی که مذاکرات به بن رسیده بود، بسیاری در داخل، تلاش داشتند تا مذاکره به امر مقام معظم رهبری قطع شود، تا مبادا امریکا یا تیم مذاکره کننده و دولت، مسبب شناخته شوند. حتی یکی از حضرات گفته بود: «حرف زدن که زحمت زیادی ندارد»؛ یعنی ایشان بگویند که دیگر مذاکرات را ادامه ندهید. در آن شرایط، هم امریکا این را میخواست و هم طرفهای ایرانی که ناامید شده بودند.
همیشه مترصند که بگویند: «موفقیتها، از درایت ماست و شکستها از رهبری».
***- اکنون نیز مترصد آنند که به اذهان عمومی القا کنند، اگر ایشان شخصاً توافق را ابطال نمیکنند، پس لابد با آن موافق هستند – و اگر مخالفند، پس چرا شخصاً این کار را نمیکنند؟ و خلاصه آن که هنوز در تلاشند که یا کار خود را بکنند، و یا عواقب انجام دادن یا ندادن آن را به دوش رهبری بیاندازند و اگر قرار است این توافق ملغی شود، دولت و مجلس تصمیمگیر آن نباشند.
فرض:
حالا فرض کنید (آنها این محاسبات و مفروضات را دارند)، که رهبری بیاید بگوید: «من با این تفاهم مخالفم و ابطال آن را اعلام میکنم»؛ خب نتیجه مطلوب دشمنان داخلی و خارجی در صورت اتخاذ چنین موضعی از ناحیه ایشان چیست؟
یک – بگویند: ما داشتیم کار را به نفع کشور تمام میکردیم، دشمنها را دوست و تحریم را لغو میکردیم و اقتصاد کشور را نجات داده و رونق میبخشیدیم، اما رهبری نگذاشت!
دو – به اذهان عمومی بگویند: اگر قرار بود رهبری شخصاً تصمیم بگیرد، پس دولت و مجلس در این مملکت چه کاره هستند؟ پس اصلاً چرا تیم مذاکره دو سال مذاکره کرد و …؟!
سه – ایجاد دو دستگیهای شدید و عمیق در بدنهی نظام و نیز مردم و بهرهوری از آن در تجربهی مجدد تئوری فتنه و براندازی، و این بار بدون آن که نامی از براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران به میان آید، تا مردم نفهمند و موضع درست نگیرند.
تفاهمات پشت پرده:
بیتردید، مسئله امریکا منحصر به آب سنگین اراک و فردو نیست. پس اهداف دیگری دارد. حالا سؤال این است که بر سر آن اهداف نیز مذاکره و احیاناً توافقی صورت گرفته یا نگرفته است و اگر صورت گرفته باشد، لابد با در و دیوار یا اعضای اروپایی نبوده است.
ما میپرسیم و باید بپرسیم: مذاکرات و تفاهم که به پایان رسیده، چه مسئلهای سبب شده تا مقام معظم رهبری، این همه در خصوص ممنوعیت مذاکره با امریکا هشدار دهند.
حال برای آن که مقامات ایرانی یا تیم و غیره را متهم نکنیم و مبتلا به عواقبش نگردیم، فقط به اظهارات مقامات امریکایی بسنده میکنیم:
- – متن و مفاد توافق که روشن است، حتی در اختیار تحلیلگران و رسانهها نیز قرار دارد، چه رسد به نمایندگان مجلس شورای اسلامی، یا نمایندگان کنگره امریکا.
حال سؤال این است که چه توافقی صورت گرفته که هر چه کنگره امریکا [که اکثریت آن را جمهوریخواهان تشکیل میدهند]، به دولت [که از حزب دموکرات است] اصرار دارد و تحت فشار میگذارد که باید ما را از تفاهمات مطلع کنید، دولت امریکا میگوید: محرمانه است؟! این کدام توافق است که بانکی مون نیز میگوید محرمانه است؟ توافقات برجام که محرمانه نیست!
- – چه اتفاقی در حال وقوع است که رییس مجلس امریکا (جان بینر) – کاندیدای ریاست جدید (مک کارتی) و بزرگترین مخالفان مذاکرات و توافقات برجام، استعفا میدهند؟! آیا در طول تاریخ دولت و مجلس امریکا، چنین اتفاقاتی روی داده بود.
- – چرا هم دولت امریکا (اوباما) و هم دولت ایران، در عین ارجاع توافقات به مجلسهایشان، میگویند: منتظر مصوبه مجلس نیستیم، کار خود را انجام میدهیم.
آیا همه اینها به خاطر کم کردن میزان غنیسازی و کاهش تولید سانتریفوژها میباشد؟!
آیا همه این جنجالها و تحولات برای این است که ما ۳ درصد غنی سازی داشته باشیم، یا پنج درصد یا بیست درصد – یا برای این است که ما بیست هزار سانتریفوژ داشته باشیم، یا پنجهزار یا هزار دستگاه؟!
آن چه ما نمیدانیم و رهبر میداند؟
بدیهی است که اگر کنگره امریکا نمیداند، ما مردم به نحو احسن نمیدانیم. امروزه در مجلس ما نیز بحث از برجام را به تنشهای شخصی میکشانند و فضای رسانهای نیز عوض میشود. یکی (مثل آقای صالحی) میگوید: من تهدید به ترور یا اعدام شدهام، و موضوع از برجام، به مسئله شخص بر میگردد و با اخبار و تحلیل و جوّهای گوناگون، مرذم در نادانستههای خود گیجتر میشوند، لذا عکس العملی هم ندارند.
اما رهبری، همه اینها را میداند و با توجه به دانش، بصیرت، شرایط داخلی، منطقهای، جهانی … و بررسی فرصتها و تهدیدها و مصالح اسلام و ثبات نظام اسلامی موضعگیری مینماید و البته تمامی مواضع خود را به وضح به مسئولین و مردم اعلام مینماید.
مردم:
دیگر کار اجرا، با مردم است. مردم یعنی بدنهی مردم (عامه مردم و اذهان عمومی)، مردم یعنی مجلس منتخب مردم – مردم یعنی دولت منتخب مردم.
پس عواقب، هر چه باشد، چه خوب و چه (خدایی ناکرده بد) باشد، حتی منجر به ایجاد تزلزل در ثبات نظام گردد و همین تزلزل، طمع حمله نظامی را در دشمن تقویت کند و …، همه و همه، «از ماست که بر ماست».
اگر خدایی ناکرده مردم، سقیفهای شوند – اگر خدایی ناکرده فریب خوارج را بخورند – اگر خدایی ناکرده کوفی بیوفا شوند – اگر به خاطر اندکی چرب و شیرین دنیا، از راهی که رفتند، بازگردند … و بالتبع با انواع گرفتاریها و حتی کشتارها و حتی امام کُشی مبتلا گردند، حاصل اتخاذ مواضع، انتخاب و عملکرد خودشان است. و البته مردم ما هوشیار و بصیر هستند، دولت و مجلس هم خائن نیستند، منتهی شرایط بسیار بحرانی است، هم بصیرت بیشتر میخواهد و هم ولایتپذیر و تبعیت بیشتر. إن شاء الله. دعا کنید.
مقام معظم رهبری:
در مسئلهى برجام ما آنچه نظرمان بود و باید عرض بکنیم، در خلال این ایّام – چه پیش از اینکه این توافق انجام بگیرد، چه بعد از آنکه این توافق انجام گرفته است – عرض کردهایم. یک بحثى که امروز وجود دارد بحث مجلس است؛ وضع حقوقى و قانونى و مانند اینها را کسانى که اهل این مسائل هستند باید بررسى کنند و ببینند که اقتضائات حقوقى و آنچه الزامات حقوقى این مسئله است چیست و طبق همان بایست عمل بشود؛ ما وارد آن نمیشویم. لکن آنچه از نگاه کلّى من عرض میکنم – که به آقاى رئیس جمهور هم این را عرض کردهام – [این است که] به نظر ما مصلحت نیست که ما مجلس را از این قضیّه برکنار بداریم؛ چون قضیّهاى است که بالاخره دو سال است که کشور بهطور کلّى متوجّه به آن است و حالا هم به یک نتایجى رسیده؛ [پس] باید مجلس وارد بشود. حالا مجلس چه بکند؟ بنده هیچ توصیهاى ندارم به مجلس شوراى اسلامى که با این چهجورى عمل بکند. اوّلاً نوع تصمیمگیرى چهجورى باشد؟ بهنحو تصویب یا رد باشد، یا بهنحو دیگرى تصمیمگیرى کنند؟ آیا رد کنند، آیا تصویب کنند؟ بنده هیچ توصیهاى ندارم. نظر متَّبَع، نظر نمایندگان ملّت است در مجلس و اینکه [مجلس] چه بکند، چه نکند را ما عرض نمیکنیم. ما معتقدیم که بالاخره خوب است مجلس را برکنار نکنیم و نمایندگان ملّت باید تصمیم بگیرند. (۱۲/۶/۱۳۹۴)
این همه متن رو کی می خونه خداییش
من خوندم