تحمیل صلح
این روزها و در شرایطی که نبرد جمهوری اسلامی ایران و کشورهای مستکبر (به خصوص آمریکا) در مرحله حساسی قرار دارد، شاهد تئوریزه کردن پذیرش (تحمیل) صلح توسط مسئولین دولتی هستیم.
از جمله، رئیس جمهور در اول تیرماه در همایش سبط النبی، سخنانی در استقبال از صلح امام حسن (ع) بیان داشته و مدعی شدند که: «امروز ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند به وحدت در دنیای اسلام هستیم، ما نیازمند به آن هستیم که پرچم صلح حسنی به اهتزاز درآید!»
این جمله ی رئیس جمهور از آن جهت عجیب است که ایشان مجبور شدنِ امام مجتبی علیهالسلام به پذیرش صلح با معاویه، به خاطر خیانت سران لشکرشان و دنیاطلبی مردم آن زمانه را به عنوان امـری مطلـوب که ما هم امروز باید از آن الگو بگیریم مطـرح میکنند! در حالی که کمترین مطالعه در تاریخ ما را متوجه میسازد عللـی در آن زمان وجود داشت که موجب شد صلـح بر امام تحمیـل شود، و اگر هم امروز بناست حول آن واقعه توصیهای بیان شود، به جاست که توصیه به رفع آن علل و عوامل باشد، نه توصیه به پذیرش صلح تحمیلی!
امام خمینی رحمهاللهعلیه در توصیف صلح امام حسن علیهالسلام و نسبت آن با شرایط امروز میفرمایند:« قصه امام حسن و قضیه ی صلح، این هم صلح تحمیلی بود؛ برای اینکه امام حسن، دوستان خودش، یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد؛ صلح تحمیلی بود. این صلحی هم که حالا به ما میخواهند بگویند، این است. بعد از اینکه صلح کردند، به حسب روایت، به حسب نقل، معاویه به منبررفت و گفت که تمام حرفهایی که گفتم، من قرار دادم زیر پایم؛ مثل پاره کردن این مردیکه آن قراردادها را. آن صلح تحمیلی که در عصر امام حسن واقع شد، آن حکمیت تحمیلی که در زمان امیرالمؤمنین واقع شد و هر دویش به دست اشخاص حیلهگر درست شد، این ما را هـدایت میکند به اینکه نه زیر بارصـلح تحـمیـلی بـرویم و نـه زیر بار حکمیت تحمیلی» (صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۱۸)
اینکه امروز، آیا شرایط نظام مقتدر اسلامی با مردمی هوشیار و در صحنه، همچون شرایط زمـان امام حسن علیهالسلام است که ما بخواهیم دم از صلـح با آمریکا بزنیم، خود بحثی مفصل و جدا میطلبد، اما آنچه که در این میان مهم میباشد، این است که همواره در تاریخ، خودعـاقـل پندارانی هستند که امام جامعه را به صلح توصیه میکنند! حضرت روحالله نیز در طول عمر شریف شان بارها از دست این گروه زبان به گلایه گشودهاند: «یک دستهای نصیحت کنند ما را که شما باید صلح بکنید. این مال ضعفاست؛ این اشخاص ضعیفی که همیشه در دام امریکا بودهاند یا امثال اینها از این مسائل میگویند، لکن ما تازه خارج شدیم از این دام، دوباره حاضر نیستیم وارد بشویم. ملت ما حاضر نیست به اینکه دوباره در این دام وارد بشود؛ دوباره مستشارهای امریکا بیایند و هر حکومتی میخواهند بکنند. تا حالا ما را عقب نگه داشتند، بس است این. میخواهند باز هم نگه دارند، عقب تر ببرند؟» (صحیفه امام، ج۲۰، ص۲۷۲) و در جایی دیگر می فرمایند: «کـدام ملـت میگوید ما صلـح بکنیم، جز آن مرفـهها و آنهایی که اسباب عیششان فراهم نیست، یا آن هایی که متوجه نیستند؟ حملِ به صحتش، این است که یک دستهای متوجه نیستند!» (صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۵۵)
در فهم این دسته افرادِ به ظاهر معتدل از اسلام و قرآن چه بسا باید شک کرد، گویی اینان جریان مبارزه ی دائمی حق و باطل را درک نکردهاند، در این رابطه نیز امام(ره) سخنان رسایی دارند: «سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است؛ و تا این سلطهطلبان بـیفـرهنگ در زمین هستند، مستضـعفین به ارث خـــود که خدای تعالی به آن ها عنایت فرموده است، نمیرسند» (صحیفه امام، ج۱۲، ص۱۴۴) « صلح بین اسلام و کفر معنا ندارد. هیچ مسلمی نباید خیال کند که بین اسلام و غیراسلام و مسلم و غیر مسلم باید صلح ایجاد بشود. باید حکم خدا عمل بشود. باید ما همه تابع قرآن کریم باشیم»(صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۶۴)
کوبیدن بر طبل صلح، دانسته یا ندانسته، بازی کردن در پازل استکبار جهانی و بستن چشمها بر روی جنایات آنهاست. آنها که مدام دم از صلح میزنند، به جای اینکه همتشان را بر جمع کردن بساط فاسدین و رفع فتنه از عالم قرار دهند، ما را به آشتی با این جنایتکـاران دعوت میکنند و دست دوستی درازنکردن به سمت این زورگویان را تنشآفرینی و افراطگرایی مینامند! رهبـر عزیز انقلاب از این رویکرد با عنوان خیانـت یاد میکنند: « اینهایى که براى تئوریزه کردن سازش و تسلیم و اطاعـت در مقابل زورگویان، نظام را متّهم میکنند به جنـگطلبى یا به تئوریزه کـردن جنگ، دارند خیـانت میکنند،دروغ میگویند» (۹۳/۳/۴)
در این شرایط، بحث نرمش قهرمانانه، یک استراتژی در حین مبارزه است و نه هدفی دائمی، آن طوری که از سخنان رییس جمهور برمیاید.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «این مانور هنرمندانه نبایستی به معنای عبور از خطوط قرمز یا برگشتن از راهبردهای اساسی یا عدم توجه به آرمانها باشد؛ اینها را باید رعایت کرد.»(۱۴/۶/۹۲) ایشان همچنین در جای دیگری فرمودند:«این کشتیگیری که دارد با حریف خودش کشتی میگیرد و یک جاهایی به دلیل فنّی نرمشی نشان میدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلی است؛ بفهمند که دارند چهکار میکنند، بدانند که با چه کسی مواجهند، با چه کسی طرفند،»(۲۶/۶/۹۲)
«ما تعبیر “نرمش قهرمانانه” را به کار بردیم؛ یک عدّهای آن را به معنی دست برداشتن از آرمانها و هدفهای نظام اسلامی معنا کردند؛ بعضی از دشمنان هم همین را مستمسکی قرار دادند برای اینکه نظام اسلامی را به عقبنشینی از اصول خودش متّهم کنند؛ اینها خلاف بود، اینها بدفهمی است. نرمش قهرمانانه به معنای مانور هنرمندانه برای دست یافتن به مقصود است؛» (۲۹/۸/۹۲)
ایشان ایجاد و ادامه انقلاب اسلامی را در مبارزه میدانند:«در همهى این صحنهها، چه عرصهى ادارهى کشور، چه عرصهى فعّالیّتهاى گوناگون اقتصادى، علمى، فرهنگى و غیره، چه عرصهى سیاستگذارى، چه عرصهى تقنین، چه عرصهى مذاکرات خارجى و غیره، باید بدانیم ما در حال مبارزهایم»(۴/۳/۹۳)
جا دارد که در پایان، سخن معروف رهبر انقلاب در این زمینه را بار دیگر برای کسانی که علاقمند به تحمیل صلح حسنی به امام جامعه هستند، به یاد بیاوریم ایشان میفرمایند: «من به شما عرض کنم که امروز دشمن قادر نیست. امروز به برکت ملت هوشیاری مثل ملت ایران، به برکت افکار برانگیختهای مثل افـکار ملت ایـران، به برکت انقلاب بزرگی مثل انقـلاب اسلامی ایران، نه آمریکا و نه بـزرگتر از آمریکا -اگر در قدرتهای مادّی باشد- قادر نیستند حادثهای مثل حادثهی صـلح امـام حسن را بر دنیای اسلام تحمیل کنند. اینجا اگر دشمن زیاد فشار بیاورد،حادثهی کربلا اتّفاق خواهد افتاد» (۷۹/۲/۱)[divider]
منتشر شده در انس باولی شماره ۵۶ – ویژه نامه مذاکرات
[Google]