لشکر خوبان
نام کتاب : لشکر خوبان
خاطرات مهدی قلی رضایی
به کوشش : معصومه سپهری
ناشر : سوره مهر
از ویژگیهای این کتاب روایت اول شخص و توصیفات چشم نواز است به گونه ای که در بعضی قسمتها، کتاب از شکل خاطرات فاصله می گیرد و به رمان نزدیک می شود. شاید عمدهترین دلیل این امر هم نگاه به جزییات رویدادها و پرداختن به آنهاست به گونهای که گاهی حتی از حالت روحی و روانی قهرمان داستان در حین عملیاتها هم آورده شده است.
“لشکر خوبان” حاصل گفتوگوی طولانی فرج قلیزاده با مهدی قلی رضایی است که بخشی از آن به قلم معصومه سپهری بازنویسی شده و در این کتاب آمده است.
یکی از ویژگیهای خاص این کتاب که سبب تمایز آن با دیگر کتابهای این حوزه شده، مسئولیت آقای رضایی به عنوان نیروی شناسایی در جنگ است. نیروهای واحد اطلاعات در طول جنگ به مثابه چشم رزمندگان بودند و روزهای متفاوت و ماموریتهای سخت و عجیبی را تجربه کردهاند. آنها از شجاعترین و جسورترین رزمندگان بودند که قبل یا در حین عملیات در گروههای بسیار کوچک برای شناسایی مواضع، موانع، امکانات، طبیعت و شرایط نیروهای دشمن به دل دشمن میزدند و در عملیاتها نیز مسئولیت هدایت نیروهای خطشکن را بر عهده داشتند که بیان خاطرات این ماموریتها از زبان نیروهای واحد اطلاعات بسیار جذاب و تکاندهنده است که در این کتاب بخشی از رشادتهای تعدادی از آنها به تصویر کشیده شده است.
معمولا عدم آشنایی راویان جنگ با ادبیات در بسیاری از کتابها موجب ضعف و از هم گسیختگی نثر و موضوع شده است. البته این مسأله در کتابهایی که توسط راویان اهل قلم یا افراد متخصص انجام شده کمتر دیده میشود. ولی نثر روان لشکر خوبان که حکایت از آگاهی راوی در تصویرسازی و بیان زیبای خاطرات همچنین تبحر نویسنده دارد خواننده را با جریان سیال و داستانی اتفاقها همراه میکند.
با این حال، در برخی از بخشهای کتاب، تناسبی میان جملات و لحن بیان آنها وجود ندارد؛ تا جایی که بلافاصله بعد از یک پارگراف کاملا رسمی و جدی، سبک نوشتار عامیانه میشود و به سمت شوخی و خنده میرود. همچنین، عدم رعایت مرزبندی میان پاراگرافها و وجود فضای خالی در میان آنها که اندکی سبب سردرگمی برای مخاطب میشود و او را مجبور میکند تا به چند سطر بالاتر بازگردد تا خط سیر داستان را از دست ندهد، یکی از نقاط ضعف این کتاب به شمار میرود.
در این کتاب با یک جرافیای عظیمی روبرو هستیم، این کتاب در واقع یک آیینه ای از صورت جنگ است که می توان جنگ و جایگاه رزمنده را از این دریچه به خوبی حس کرد.
روایت جزئیات به صورت دقیق تا جایی که حتی به نوع لباس رزمندگان و پارگی جزئی آنها در اثر انجام یک عملیات یا رویداد یک حادثه نیز در کتاب آورده شده است. حافظه قوی آقای رضایی و اشاره دقیق به افراد و همسنگرهای خود در جریان عملیاتهای مختلف هم از جمله نکاتی است که باعث میشود خواننده احساس اعتماد بیشتری نسبت به کتاب داشته باشد و این مساله، خاطرات را باورپذیرتر کرده است.
به طور کلی باید “لشگر خوبان” را یکی از خوبان ژانر خاطرهنویسی دفاع مقدس دانست که با بهرهگیری از اطلاعات و خاطرات ناب، قلم روان و بیتکلف و همچنین، صراحت و صداقت با خواننده توانسته خودش را یک سر و گردن بالاتر از دیگر کتابهای عرضه شده در این ژانر معرفی کند
قسمتی از متن کتاب
جهان سیاه شد. چیزی نمی دیدم. خاک سرد بود؛ ولی هنوز داشتم می شنیدم و حس می کردم. زمین می لرزید و بچه ها همدیگر و مرا صدا می زدند. ناگهان سکوت شد. خودم را تنهای تنها در جای کاملا تاریکی احساس انفجار، نه پدافند، نه هواپیما و نه … یک محیط بسته بود که فشارم می داد. دنبال روشنی بودم: “یعنی مرده ام؟! پس چرا همه جا تاریکه … مگه شهید به روشنایی نمی رسه؟” منتظر کسی بودم که فکر می کردم به زودی خواهد آمد و مژده خواهد داد و مرا با خود خواهد برد. به آنچه از احادیث خوانده و فهمیده بودم، فکر می کردم. هیچ وقت به آن شدت منتظر و مشتاق یک ذره نور نبودم. در آن حال تنهایی و بیخودی، دستی را روی دستم حس کردم. دست، نوازشم می کرد و تکانم می داد. به تدریج صداهایی هم وارد دنیای سیاه شده بود؛ صداهایی عجیب و غریب، کلفت و بلند که گاه شبیه گریه بود. سعی کردم دستی را که دستم را در خود داشت، فشار بدهم.
متن تقریظ امام خامنه ای